خشونت کلامی نوعی اختلال رفتاری روانشناختی است
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۳۹۶۵۸
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «خشونت کلامی در ناآرامیها» در قالب گام سوم همایش هویت زبانی ناآرامی، با سخنرانی غلامرضا خادمی، مدرس دانشگاه و زبانشناس، در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
غلامرضا خادمی در ابتدا به تعاریف مختلف پژوهشگران از خشونت کلامی اشاره کرد و سپس به تعریف اینفانته از خشونت کلامی پرداخت و گفت: از دیدگاه این زبانشناس، خشونت کلامی حمله به خودانگاره و حیثیت فردی دیگران بهمنظور تحمیل دردی روانی بر وی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این استاد دانشگاه درباره خشونت کلامی افزود: شاید تعریف عمومی و همگانی برای خشونت کلامی وجود نداشته باشد؛ اما میتوان گفت خشونت کلامی، نوعی اختلال رفتاریروانشناختی است که با جملهها و کلمهها و اظهارات منفی مشخص میشود.
وی در ادامه خشونت را به کلامی و غیرکلامی و فعال و غیرفعال تقسیم کرد و گفت: رابطه یا رفتاری که به قصد ضربهزدن روحیروانی به طرف مقابل باشد، ممکن است فعال یا غیرفعال باشد. اظهارات تند و زننده میتواند خشونت فعال و کلامی باشد. محکم بستن در یا شکستن وسایل نیز در اوضاعی میتواند فعال و غیرکلامی باشد و همینطور سکوت بیجا و سرد و اخمکردن میتواند غیرفعال و غیرکلامی باشد. گاهی خشونت کلامی را بهصورت خشونت کلامی مستقیم و خشونت کلامی غیرمستقیم تقسیم میکنند. فحش، ناسزاگفتن، جملات تحقیرآمیز، فریادزدن و مسخرهکردن ازجمله خشونتهای کلامی غیرمستقیم هستند. طردکردن، ردکردن، غیبتکردن و جملات تحقیرآمیز در مورد فرد غایب نیز ازجمله خشونتهای غیرمستقیم کلامی است.
وی در ادامه ضمن تعریف دیگری از خشونت کلامی گفت: خشونت کلامی، رفتاری مخاطرهآمیز است که ناشی از سوءاستفادۀ عامدانه از قدرت است. رفتارهایی مانند سربهسرگذاشتن، دستانداختن و تهدیدکردن که معمولاً یک یا چند نفر انجام میدهند که جایگاه بالاتری دارند و در مقابل کسی انجام میدهند که معمولاً در جایگاه پایینتری قرار دارد. وی در ادامه، خشونت کلامی را نوعی قلدری دانست که خشونت فیزیکی در آن نیست؛ اما ممکن است به خشونت فیزیکی منجر شود.
وی ادامه داد: در خشونت کلامی، استفاده خشونتآمیز از کلام یا زبان بدن، باعث آسیب روانی میشود که آن را از خشونت فیزیکی متمایز میسازد. بسیاری از قلدریها یا روشهای ارعاب، با تعرض کلامی و اجتماعی و فیزیکی همراه هستند.
خادمی در ادامه با اشاره به آیهای از قرآن کریم و سخنی از پیامبر اکرم (ص) در وصف زبان و کلام، به آسیبهای فردی و اجتماعی خشونت کلامی پرداخت و گفت: کلام و زبان خشونتآمیز میتواند به خودانگاره و حیثیت افراد آسیب برساند و باعث شود که مخالفتها و اعتراضها بهسمت افراطیگری سوق داده شوند و باعث درگیری و زمینگیرشدن سازمانهای اجتماعی شود. وی در این باره ادامه داد: خشونت کلامی در فرهنگهای مختلف ممکن است از کنترل خارج شود و به جنگ و خونریزی منجر شود. وی افزود: تأثیر آتشافروزانه خشونت کلامی، خطری بالقوه حتی برای جامعه متمدن به شمار میآید.
این استاد دانشگاه، در ادامه به نقل از اینفانته و همکارانش به برشمردن چهار عامل اصلی بروز خشونتهای کلامی شامل آسیبهای روانی، بیزاری از طرف مقابل، یادگیری اجتماعی و کمبود مهارتهای استدلالی پرداخت و گفت: سرخوردگی و ناامیدی ناشی از بلوکهشدن اهداف افراد توسط دیگران و همچنین، تحقیر افراد و نادیدهانگاشتن آنها باعث میشود که افراد وارد خشونت کلامی میشوند.
خادمی با اشاره به عامل یادگیری گفت: افراد بهصورت شرطیشده پرخاشگرانه رفتار میکنند و یادگیری رفتار پرخاشگرانه ممکن است از الگوهای اجتماعی فرا گرفته شود. فرد پیامهای یک رفتار را بهصورت نیابتی و با مشاهده یک الگو، مانند یک شخصیت در برنامهای تلویزیونی، یاد میگیرد. این مدرس دانشگاه در اینخصوص خاطرنشان کرد: نقص مهارتهای استدلالی نیز به این دلیل است که افراد، برای پرداختن و حلکردن نزاعها و جدلهای اجتماعی مهارتهای کلامی ندارند و بنابراین به خشونتهای کلامی روی میآورند. ایده نقص در مهارتهای استدلالی مطابق با نظریه باندورا است که میگوید اشخاص خشن، اغلب برای مواجهشدن با سرخوردگیهای معمولی اجتماعی مهارت کلامی ندارند و احساس میکنند که اعمال خشونت تنها گزینه است.
وی با اشاره به اهمیت ایده نقص استدلالی افزود: با جبران نقص مهارتهای استدلالی، میتوان میزان خشونت کلامی را کاهش داد و درنتیجه میزان خشونت فیزیکی نیز در جامعه کاهش مییابد.
خادمی، در پایان، شناسایی انواع خشونتهای کلامی و عوامل پدیدآورنده آن در جامعه را برای پیشگیری از خشونت فیزیکی کارساز دانست و گفت: برجستهترین گونه پیشگیری از نوع کنشی، پیشگیری اجتماعی نام دارد که مجموعه اقدامهایی است که مهار عوامل اثرگذار در شکلگیری جرم را دنبال میکنند. این نوع پیشگیری، ناظر بر اقدامهای روانشناختی اجتماعی زودرس با ماهیت پیشگیری از خطرات بروز رفتارهای مجرمانه است که شامل نوجوانان و جوانان و نیز مکانهای جامعهپذیری آنان مانند خانواده و مدرسه و گروه همسالان و رسانههاست.
کد خبر 5636056 زینب رازدشت تازکندمنبع: مهر
کلیدواژه: خشونت حوزه هنری روانشناسی سی امین هفته کتاب کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نهاد کتابخانه های عمومی کشور فرهنگسرای اندیشه انتشارات سوره مهر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رونمایی کتاب مهدی رمضانی ادبیات کودک و نوجوان نقد کتاب فرهنگسرای رسانه کتابخانه خشونت های کلامی خشونت فیزیکی خشونت کلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۳۹۶۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلامت از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی/ خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد
معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سردار دکتر سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است:
یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزون تری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی نماید).
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آنها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که میدانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا میبالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایه ریزی میشود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخصهای زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف مینماید.
۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور، مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴. فضیلتمند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴. برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنجهای ناگزیر زندگی حفاظت میکند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.